مدح و شهادت مسلم بن عقیل علیهالسلام
از چـشمِ شورِ شهـر كـوفه آخرش افتاد در كوچه اوّل پيكرش، بعدش سرش افتاد بالَـش به عـشـق مـادر اربـاب در آتـش اوّل حسابی سوخت و بعدش پرش افتاد با اينكه میلـرزيـد از فـردای زيـنـبها لرزه به كـوفه از دمِ "ياحـيـدرش" افتاد "روز نُهُم" مسلم اسير خدعههاشان شد "روز دهم" هم زير سُمها دخترش افتاد شكر خدا او زودتر از بچّـههايش رفت اربـاب ما كه پـيـش جـسم اكـبرش افتاد از اسب خود افتاد وقـتی در دل گـودال در خيمه با صورت گمانم خواهرش افتاد |